کد مطلب:12401 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:175

رویدادهای سال چهارم هجرت
1- سریه ابوسلمة در آغاز محرم.

پیامبر خبر یافت كه طلیحه، و سلمه در میان قبیله خود براه افتاده اند، و مردم را به جنگ با پیامبر فراخوانده اند. پیامبر ابوسلمه را احضار نمود، برای او پرچمی بست، و صد و پنجاه مرد از مهاجر و انصار را همراه وی ساخت، و فرمود: تا سرزمین بنی اسد رهسپار شو و پیش از آنكه دشمن آگاه شود بر آنان بتاز. ابوسلمه شب و روز با شتاب حركت می كرد تا بر گله ای از ایشان غارت برد، و سه غلام از شبانان را اسیر كرد، و بقیه گریختند.

2- سریه «عبدالله بن انیس» بر سر سفیان بن خالد، در پنجم محرم.

3- سریه بئر معونة: سریه منذر بن عمرو در صفر سال چهارم.

4- سریه عمر بن امیه ضمری برای كشتن ابوسفیان.

5- غزوه بنی نضیر كه در ربیع الاول روی داد. اما جریان این رویداد:

پیامبر با كمتر از ده تن از یاران برای كمك خواستن از بنی نضیر بسوی آنها رفت. [1] و آنان قول كمك به پیامبر دادند. اما آنها برای قتل پیامبر باهم به مشورت پرداختند.

عمرو بن جحاش مأمور به این كار شد. سلام بن مشكم با این كار مخالف بود و گفت: بدانید كه او از این تصمیم شما آگاه خواهد شد، و پیمانی كه میان ما و اوست شكسته



[ صفحه 339]



خواهد شد. رسول خدا در كنار دیوار قلعه آنان نشسته بود، و عمرو بالای قلعه می رفت تا سنگی بزرگ را از بالای قلعه بر پیامبر رها كند و حضرت را به قتل برساند. پیامبر از توطئه بنی نضیر آگاه شد، و از آنجا برخاست، و با یاران خود به مدینه بازگشت. آنگاه اصحاب را فرمود تا برای جنگ با بنی نضیر آماده شدند. محمد بن مسلمه را نزد آنان فرستاد كه از شهر من بیرون بروید. من ده روز به شما مهلت میدهم، و هر كس از شما كه در مدینه دیده شود گردنش را می زنم. آنان از ترس و هراس علاوه بر شترانی كه داشتند شتران دیگری را كرایه كردند و آماده خروج از مدینه شدند. اما گروهی از منافقان بنی عوف از جمله: عبدالله بن ابی نزد بنی نضیر فرستادند كه بمانید و از خود دفاع كنید كه ما شما را كمك می كنیم. و اگر شما را از شهر بیرون كردند با شما بیرون می رویم. ابن ابی به آنان پیام داد كه من با دو هزار تن قبیله خود و دیگران به قلعه های شما می آئیم و تا پای جان مقاومت می كنیم. دیگر بنی قریظه و هم پیمانانش هم شما را یاری می كنند. حی بن اخطب به پیام منافقان مغرور شد و نزد رسول فرستاد كه ما خارج نمی شویم. پیامبر تكبیرگویان با مسلمانان بسوی قلعه های بنی نضیر آمد و آنان را محاصره كرد. از سوی منافقان و بنی قریظه كمكی برای اینان نیامد. ناگزیر نزد حضرت فرستادند كه دست از ما بدار تا از مدینه خارج شویم. حضرت فرمود: از شهر بیرون شوید و جانتان در امان است اما از بار و بنه خویش بیشتر از بار شتر با خود نبرید، بنی نضیر ناچار به این پیشنهاد تن در دادند. بعضی از جمله حیی بن اخطب كه از اشراف بود بسوی خیبر رهسپار شدند. و بعضی هم به شام رفتند.

پیامبر اموالشان را با رضایت انصار میان مهاجران تقسیم كرد.

در باب آوارگی یهود بنی نضیر و كشته شدن مهتر آنان: «كعب بن اشرف» شعرا قصائدی گفتند كه اشعارشان مشهور است. از جمله: كعب بن مالك وعباس بن مرداس.

2- بنا بر اخبار مشهور در جمادی الاولی غزوه «ذات الرقاع» [2] پیش آمد. پیامبر به قصد رویارویی با گروهی كه خود را برای جنگ با مسلمانان آماده كرده بودند. ابوذر غفاری را در مدینه جانشین خود ساخت و بسوی نجد حركت نمود تا در «نخل» فرود آمد و با سپاهی عظیم از قبیله غطفان روبرو شد، ولی جنگی پیش نیامد. پیامبر با



[ صفحه 340]



همراهان بسلامت بازگشتند. نوشته اند كه نماز خوف در این جریان مقرر شد.


[1] سوره حشر درباب اينان نازل شده است.

[2] به نام كوهي به همين نام، در نزديكي «نخيل». آيات 101 تا 103 از سوره نساء اشاره به اين حادثه است.